ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
اینم یکی دیگه از دل نوشته های من: شب تنهایی و بی کسی در سکوت بر بازوانت تکیه زدم آن لحظه تو تنها کسی بودی که مرا بی چون و چرا پذیرفتی و تکیه گاهم شدی در آن لحظه دست سردم در دستت بود و بوسه ی گرمت امیدی 2باره به من داد تا بفهمم کسی هنوز مرا دوستدارد. زندگی را با تو به پایان میرسانم امیدم!!!!!
جمعه 91/2/1 |
2:39 عصر | kosari(◡‿◡✿) | نظرات () |
www . night Skin . ir |