• وبلاگ : ܓ✿ دنـيــــاﮮ مـــــــن
  • يادداشت : امروز از ديروز به مرگ نزديک ترم،به خدا چطور؟!
  • نظرات : 6 خصوصي ، 13 عمومي
  • پارسي يار : 4 علاقه ، 4 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    با سلام خدمت دوست عزيز و محترمم. من آپم اگه دوست داشتيد يه سرس به من بزنيد خوشحال مي شم . راستي اگه کمتر مطلب ميزارم دارم روي درخواست شما و دوستان کار مي کنم دارم يک مطلب کاربردي در مورد رابطه دختر و پسر مي نويسم اگر بعد خاصي از اين ارتباط مد نظرت تا درارم مي نويسم بگو تا اعمال کنم حتما نظرتو بده.تا يه پست خوبي از آب دربياد البته با کمک شماگل تقديم شما طاها تهراني http://fadahiyerahbar.parsiblog.com

     

    دوست گلم نتيجه نظر خواهي مرحله دوم بين 120نفر گزينه 1.روابط دوستي دختر و پسر و سيزده پيامد ان با جنس مخالف بهتره +داستان هاي پند آميز در اين زمينه با در خواست 100 نفر انتخاب گرديد جمعه بعد از ظهر مي تونيد در وبلاگم مشاهده کنيد .  اگر زاويه خاصي از اين رابطه مد نظرتونه بگيد تا در مورد ان مطلب نيز آورده شود .

    دوست خوبم اين جمله زيبا را تقديمت مي کنم به اميد اينکه فرداي متفاوت تر از گذشته را تجربه کني و بهترين لحظات زندگيت رقم بخوره . در ضمن اگه نياز به مشاور در زمينه مختلف روانشناسي داشتيد با افتخار در خدمتت هستم.گل تقديم شما

    http://fadahiyerahbar.parsiblog.com

    http://spinel.persiangig.com/hejababharpnu.blogfa.com.35.jpg

    شدن هاي ما با نمي شودهاي هاي بي همتيمان بر باد رفتند

    با سلام وبلاگ با حالي بود موفق باشيد...


    يک روز يک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى مى‌کرد نگاه مى‌کرد.
    ناگهان متوجه چند تار موى سفيد در بين موهاى مادرش شد.
    از مادرش پرسيد: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفيده؟
    مادرش گفت: هر وقت تو يک کار بد مى‌کنى و باعث ناراحتى من مى‌شوي، يکى از موهايم سفيد مى‌شود.
    دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهميدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفيد شده!
    التماس دعاي فرج
    با عرض سلام و خسته نباشين
    وب جالي دارين ممنونم که به وب خودتون آسمون آبي چهاربرج سر بزنين.
     

    وبلاگ آسمون آبي چهاربرج